خلاصه
کتاب "تونل وحشت" نوشته شهرام شفیعی و تصویرگری سام سلماسی، داستانی طنزآمیز و سرگرمکننده از مجموعه "قصههای من و بچههام" است که با زبانی ساده و شوخطبعانه به موضوعاتی همچون روابط خانوادگی، هیجان و لحظات شاد روزمره میپردازد. این کتاب با ماجراهای خندهدار و تصاویر رنگارنگ، تجربهای لذتبخش برای کودکان گروه سنی ج فراهم میکند.
داستان با ماجراجویی یک پدر و پسر در شهر بازی آغاز میشود. آنها ابتدا ماشین برقی سوار میشوند و کلی خوش میگذرانند. سپس پدر پیشنهاد میدهد وارد تونل وحشت شوند، اما پسر که از اسم تونل وحشت میترسد، قبول نمیکند. ماجرا با خوردن پشمک و سر خوردن در گِلولای ادامه پیدا میکند و این دو شخصیت بهطور ناگهانی ظاهری شبیه هیولا پیدا میکنند.
وقتی مسئول تونل وحشت آنها را میبیند، پیشنهاد میدهد که بهجای هیولای خرابشده تونل، مردم را بترسانند. پدر و پسر با شور و شوق نقش هیولا را بازی میکنند و مردم را میترسانند. اما در نهایت، بهخاطر بدقولی مسئول تونل در پرداخت دستمزد، نقشهای میکشند و او را میترسانند. این ماجرا با پیامهایی درباره خلاقیت، هیجان و اهمیت احترام به قولها به پایان میرسد.
این کتاب با داستانی خندهدار و پیامهایی غیرمستقیم درباره ارزشهای اجتماعی، منبعی عالی برای تقویت تخیل و لذت بردن از لحظات شاد زندگی است.        
     
    
هنوز بررسیای ثبت نشده است.